10 روش غلط مديريت
10 روش غلط مديريت
* وقتي كاركنان، خوب كار ميكنند، مديران اصلاً توجه نميكنند، ولي در صورت خطا، آنها را سرزنش و بعضاً تنبيه ميكنند.
* مديران ناكارآمد، واقعيتها را براي كاركنان بازگو نميكنند. آنها در حالي كه اخبار خوشايند را بزك كرده و به شكل بزرگنمايي شده به كاركنان خود نشان ميدهند، سعي ميكنند اخبار ناگوار را كوچك يا پنهان كنند.
* ارزيابي عملكرد افراد را عموماً براساس عملكرد انفرادي آنان محاسبه ميكنند، ولي براي سينرژي و فرهنگ توان افزايي و هم افزايي ارزشي قائل نيستند.
* با افراد باكاركرد ناچيز و كاركرد برجسته، يكسان برخورد ميكنند. اين برخورد باعث ميشود كاركناني با موقعيت اول هميشه در حال تمسخر و پوزخند و كاركناني با موقعيت دوم، هميشه بيانگيزه باشند.
* با اجراي سياست تفرقهبينداز و حكومت كن، بر تيرگي روابط افراد سازمان دامن ميزنند.
* كارهاي كوچك را به آدمهاي بزرگ و شايسته و كارهاي بزرگ را به آدمهاي نالايق ميسپارند.
* با ديكته كردن قدم به قدم فعاليتها، ابتكار عمل و خلاقيت را از كاركنانشان سلب ميكنند.
* با عدم انعطافپذيري و عدم استقبال از انتقادات با روي باز، شجاعت و جسارت در نظريات و بيان عقايد را از كاركنان سلب ميكنند.
* به دليل عدم تشخيص فرصتها و تهديدها، از انجام به موقع و حركتهاي توام با ريسك معذور است.
* نداشتن برنامهريزي استراتژيك و چشماندازهاي لازم، سبب ناتواني در برداشتن موانع از سر راه و در نتيجه بزرگ شدن مشكلات ميشود.
این وبلاگ توسط همکاران محترم مهندسی بهداشت حرفه ای ساوه اداره می شود.